top of page

بخشیده شد! (Ch. 6)

خارج از شهر نیویورک در یک گورستان یک قبر منحصر به فرد وجود دارد. روی سنگ قبر یک کلمه حک شده است: بخشوده. هیچ نام و تاریخ تولد یا مرگ بر روی سنگ وجود ندارد. هیچ تزیین و سنگ نوشتهء وجود ندارد که حکمت یا نصیحتی را ارائه کند. اما در این کلمه، صلح و امید قطعی وجود دارد که خیلی دلنشین و جذاب است.

می بینید که بخشش خداوند برای همهء انسان ها، یکسان موجود است؟

تفکر طبیعی ما این است که افراد خوب به بهشت ​​می روند. اما خدا می‌گوید: «هیچ کس عادل نیست، حتی یک نفر» (رومیان 3:10).

حقیقت شگفت انگیز این است که این مردم خوب نیستند که به بهشت ​​می روند. بلکه کسانی به بهشت می روند که علاوه بر این که خوب اند، باید بخشیده شده هم باشند!

اگر بخواهیم بر اساس شایستگی و انجام اعمال نیک خود به بهشت ​​برسیم، کاملا به کسی می مانیم که راهش را در میان تاریکی گم کرده است. زیرا حتی اگر از این لحظه به بعد شما یک موجود کامل و عاری از گناه می بودید – حتی بدون کوچکترین گناه - باز هم این واقعیت وجود دارد که قبلاً گناه کرده اید و به اساس سیستم عدالت خداوند، هر گناهی باید مجازات شود. و همان گونه که نیکو می دانیم، قیمت کفارهء گناه در نزد خداوند، مرگ و جدایی ابدی از او است.

و آنگه، عیسای مسیح به این جهان آمد، کفارهء گناهان مارا به دوش گرفت تا بتوانیم - نه خوب - بلکه بخشیده شویم.

در یک معاملهء فوق‌العادهء الهی، خداوند به شما پیشنهاد می ‌دهد که شما را بخشیده و عادل اعلام کند. شاید باور نکردنی است؟ اما این مسئله کاملا حقیقی است و با آمدن عیسای مسیح، جامهء واقعیت و عینیت بر تن کرده است.

«زیرا خداوند مسیح را که هرگز گناه نکرد، در راه ما گناه ساخت، تا ما بتوانیم به واسطهء مسیح در پیشگاه خداوند مقبول واقع شویم.» (دوم قرنتیان 5:21)

واقعا به همین سادگی است. عیسی تاوان گناهان ما را پرداخت و مایل است عدالت خود را به شما بدهد.

این یک هدیه است

پرداخت کفارهء گناه انسان توسط مسیح، زندگی ابدی – را در خانوادهء خداوند، به انسان هدیه می دهد – و این یک هدیه است. قبلاً در رومیان 6:23 دیدیم که «قیمت کفارهء گناه مرگ است»، اما این فقط نیمهء اول آیه است! نیمه دوم می گوید: «اما عطای خدا حیات جاودانی است به واسطهء خداوند ما عیسی مسیح.»

می بینید، رستگاری - یا زندگی ابدی - چیزی نیست که به آن دست یابیم، چیزی است که دریافت می کنیم، اگر عمیق تر به این مسئله متوجه شویم، این معنی را افاده می کند که بهشت، زندگی جاویدان و... بدست آوردنی نیست، بلکه آن را می توان در قالب هدیه، و با اعتماد و ایمان به عیسای مسیح به دست آوریم.

یک پیشنهاد فراگیر

این معروف ترین آیه در کل کتاب مقدس است: یوحنا 3:16. و همه چیزهایی را که قبلا در این خصوص مطالعه کرده ایم، خلاصه می ‌کند. «زیرا خدا به قدری مردم جهان را دوست دارد که پسر یگانه خود را فرستاده است تا هر که به او ایمان آورد هلاک نگردد، بلکه زندگی جاودانی بیابد.»

به کلمهء که تاکید کردم دقت کردید؟ [هر که]

یعنی هر کسی! این شامل ترین کلمه در کل کتاب مقدس است - و شامل شما من و همه می شود.

یک پیشنهاد انحصاری

این پیشنهاد بخشش فراگیر است، یک پیشنهاد شخصی به شما. اما این پینشهاد همان طوری که شخصی و فراگیر است، همچنان یک پیشنهاد انحصاری است – دسترسی به این پیشنهاد و وصول آن، فقط از طریق عیسای مسیح در دسترس است.

برخی از مردم دوست دارند فکر کنند که عیسی با مردن بر روی صلیب راه همه گان را به بهشت ​​باز کرد - همانطور که اکنون او این امکان را برای ما فراهم کرده است که راه خود را خود ما به دست آوریم [از طریق سعی و کوشش فردی. فرقی هم نمی کند که در ذهن مان چه خطور می کند].

همچنانی که برخی دیگر ترجیح می دهند فکر کنند که به عیسی و سایر ادیان، فلسفه ها یا خودشان، به طور همزمان و همسان اعتماد دارند. آنها چیزهایی مانند «مطمئناً، من به عیسی اعتماد دارم - و همچنان به بودیسم» یا «و مثبت اندیشی»، «و تعمید»، «و...» این بیشتر به آن جملهء خیلی قدیمی شبیه است که چنین است: «همه راه ها به رم[1] منتهی می شوند.» این طیف مردم در ذهن خودشان و به ذعم خودشان، فرض می کنند که همه راه ها به بهشت منتهی می شوند.

این نوع تفکر ممکن است رایج باشد، اما برخلاف آنچه مسیح به وضاحت گفت: «من راه و راستی و زندگی هستم؛ هیچ کس نمی تواند نزد پدر بیاید مگر به وسیلهء من.» (14:6)، می باشد.

در جای دیگر، کتاب مقدس درباره عیسی می‌ گوید: «در هیچ ‌کس نجاتی نیست، زیرا هیچ نام دیگری در زیر آسمان به مردم داده نشده است تا به وسیله آن نجات یابند» (اعمال رسولان 4:12).

می بینید که عیسای مسیح فقط راهی به بهشت ​​نیست. او راه بهشت ​​است. او تنها کسی است که می‌تواند تاوان گناهان ما را بپردازد و سپس بخشش کامل را به عنوان هدیه به ما بدهد.

این بخشش عظیم را از دست ندهید

در سال 1829، دو مرد، جورج ویلسون و جیمز پورتر، به دلیل سرقت از ماشین متعلق به ادارهء پست ایالات متحده و به خطر انداختن جان یک راننده پست، محکوم به مجازات شدند. پورتر اعدام شد، اما اعدام ویلسون به تعویق افتاد زیرا دوستان او از دادگاه، تعویق و یا تعلیق حکم اعدام او را درخواست کردند.

در ژوئن 1830، رئیس جمهور اندرو جکسون عفو ​​کامل ویلسون را صادر کرده و به بخش های مربوط هدایت داد تا او را آزاد بسازند. اما ویلسون، به طرز فوق العاده عجیبی، از پذیرفتن این عفو خودداری کرد.

در نهایت، دادگاه عالی برای تصمیم گیری در مورد سرنوشت ویلسون، دایر شد. جان مارشال، رئیس دادگاه، حکم دادگاه را چنین صادر کرد: «پذیرش عفو، به پذیرفتن هدیه شباهت دارد... و اگر از جانب شخصی که به او هدیه داده می شود، رد شود، دادگاه چنین قدرتی ندارد که هدیهء عفو را به او تحمیل کند.

اگرچه به ویلسون پیشنهاد بخشش داده شد، اما او آن را رد کرد.

کوشش کنید تا شما چنین اشتباهی را مرتکب نشوید. مسیح به شما عفو و بخششی را هدیه می دهد، که با هزینه‌ء زیادی به دست آورد. [به قیمت رفتن بالای صلیب] آن را رد نکنید - آن را همین امروز دریافت کنید!

[1] پایتخت ایتالیا

Previous Item
Next Item
bottom of page